+ نوشته شده در دوشنبه دهم دی ۱۳۸۶ ساعت 18:39 توسط محمد قلی پور
|
آن خطاط سه گونه خط نوشت... یکی را خود خواند و لا غیر... یکی را هم خود خواند و هم غیر... یکی را نه خود خواندی و نه غیر... آن خط سوم... منم.... که سخن گویم، نه من دانم، نه غیر من! .................... راست نتوانم گفتن... که من راستی آغاز کردم، مرا بيرون کردند... اگر تمام راست گویمی، به يکبار همه شهر مرا بيرون کردندی... راستی آغاز کردی؟!...به کوه و بیابان باید رفت! هر که را دوست دارم جفا پیش آرم! آن را قبول کرد, من...از آن او باشم! اکنون همه جفا با آنکس کنم..که دوستش دارم! تا شوم شکار صید خویش...