میلاد منتظران گنج نهان به تمامی دانشجویان عزیز مبارک باد. شعری به این مناسبت به همه عزیزان و منتظران تقدیم می گردد:
پرسه...
پرسه می زدم تو عصری تو خیابونای غربت
تا شاید بیاد نشونی از خودت تا پای صحبت
منتظر بودم تا واسط شه صداتو بشنوم باز
ولی اینم شده انگار مثله چیزای دیگه راز
منتظر موندمو موندم انگاری اینم گناهه
این پرنده دلم بازم دیدم بی سرپناهه
دلمو زدم به دریا رفتمو رفتمو رفتم
تا تو میدون شلوغی توی یه کوچه باریک نشونیتو راستی دیدم
تو اون کوچه که رفتم صداتو شنیدم انگار
که می گفتی پله ها رو بیا بالا دلو بسپار
روزای جمعه یادت هست که میومدیم تو دالون
یه روزایی می شنیدیم صدای قشنگ بارون
اینجا اون بارونا نیستش تا بشوره اون چشارو
بیادم بیاره پروازتو با ستاره ها رو
حالا اینجا منمو جمعه ها با یه دست نشونی
تنها فرقش اینه که تو نیستی تا پیشم بمونی
گرچه یادت اینجا مونده با یه دنیا حسرتو آه
چه کنم چکار کنم من راضیم الحمدالله
ولی بازم بگم اینو که سکوتتم قشنگه
الماسی به رنگ دریاست مثل اونه آبی رنگه
می مونم به انتظارت تا که بشنوم سکوتو
تا بتونم بکنم راضی دلو به آرزوتو